عهدی جدید با افلاطون

انتشار هر دواثر کاری عظیم است و باید قدردان آفرینندگان آنها بود. در مورد اثر ِفارسی ِتازه انتشاریافته در ایران سخن فراوان رفته است و برخی از انتشار این اثر بهعنوان زمینه انقلابی علمی در کشورمان سخن راندند (لینکهای آن در روزنه ما موجود است).
حقهم همین است که انتشار پاکیزه و منقح اثری چون عهدجدید بتواند گره از کار پِژوهشگرانی که سر در پالودن و نقد اندیشههای پایه دارند بگشاید و راه را بر حوزههای دیگر مطالعاتی باز کند. هرچند که امروزه باب دینپژوهی ِتطبیقی در میان اهلدین و روحانیت هم گشوده شده ولی هنوز تا رسیدن بهتحقیقاتی بایسته و بیغرض و دور از ردیهنویسیهای دشمنمحور بهویژه در میان اهلدین فاصله فراوان داریم... بگذریم.
در اینسو و در چندماهه اخیر اثری در ترازِ عهدجدید بهبازار آمد که گامیبلند در متنپژوهیهای عالمانه اندیشههای یونانی محسوب میشود. از ایندست کار بطور معمول کمتر در ایران انجام میشود، اگر کارهای مرحوم لطفی در حوزه آثار افلاطون و فرهنگ یونانی و یکیدو کار سترگ دیگر را کنار بگذاریم کمتر موردی مشابه میتوان یافت که بهترجمه و تصحیح مجموعههای کلاسیک آثارغربی با این حجم در کشورمان همت گماشته باشد. چندسال پیش دوستی فرزانه و استاد فلسفه دانشگاه تهران (که شاید مایل بهآوردن نام نباشد) می گفت که با خرید و انتقال مجموعه آثار کلاسیک اندیشه غربی بهایران تصمیم براین مهم داشته است، نمیدانم چه کرد !
باری، مجموعه کامل آثار افلاطون ِنشر فلاماریون، با همراهی دهتن زیرنظر لوک بریسون انتشار یافته است، بریسون فیلسوف فرانسوی کانادایی تبار و از یکهتازان افلاطونپژوهی در جهان ماست. او پیش از اینهم آثار افلاطون را باهمکاری "ژان فرانسوا پرادو" در قطع جیبی فلاماریون بازنشر کرده بود ولی اینبار یکجلد پروپیمان از آثار کامل افلاطون با شرح، نقد، حواشی و کاغذِ بیـبلیک حکایت دیگری است.
آنچه از گذر قرون میانه بهنام آثار افلاطون بهما رسیده مشتمل بر 41 دیالوگ، 13 نامه، رساله تعریف و چند پاره شعر است که بعدها تردیدهایی در انتساب آنها به افلاطون صورت گرفته است.
ازین میان آنچهکه صحت انتساب آن بهافلاطون قطعی یا قریب بهیقین است و در فهرست منتشره در کلکسیون فرانسوی "گیوم بوده" آمده و تا حدودی ترتیب و توالی ِزمانی هم در انها رعایت شده دیالوگهای: هیپیاس ِکوچک، آلسیبیاد، آپولوژی سقراط، اوتیفرون، کریتون، هیپیاس ِبزرگ، خارمید، لاخس، لیزیس، پروتاگوراس، گورگیاس، منون، فدون، میهمانی، فدر، ایون، منکسن، اوتیدم، کراتیل، جمهوری، پارمنید، تئتت، سوفیست، سیاست، فیلب، تیمه، کریتیاس، قوانین و اپینومیس یا همان ملحقات قوانین است.
از میان انها که انتساب نگارش انها بهافلاطون نیمهحتمی و یا مشکوک است رسالههای آلسیبیاد دوم، هیپارک، مینوس، رقبا، تئاگس، کلیتوفون، درباره عدالت، درباره فضیلت، دمودوکوس، سیزیف، اریکسیاس، آگزیوخوس را باید نام برد.
رساله تعاریف و نامهها و اشعار را غالب کارشناسان از افلاطون نمیدانند.
کلکسیون "گیوم بوده" برای اولینبار مجموعه کامل و مقابلهشده آثار افلاطون را بهصورت دوزبانه در سال 1920 (نشر بـِـللـِـتر- پاریس که به "مجموعه دانشگاههای فرانسه" هم شهرت دارد) و در 25 جلد انتشار داد. بنیاد "بوده" ناشر اصیلترین مجموعههای یونانی و لاتینی بهزبان فرانسه است که متون درجهاول غرب را بهصورت مقابلهای از یونان باستان تا عصرِجدید انتشار داده است.
بهجز کلکسیون "بوده"، می توان از انتشار مجموعه آثار افلاطون توسط نشر گالیمار در مجموعه نفیس پلیاد و مجموعه تِل، نشر جیبی فلاماریون در دو چاپ جدید و قدیم هم یاد کرد.
در اثر جدید بریسون، همه نسخ اصلی و منسوب و مشکوک افلاطون در فرانسهای ساده و روان و همه فهم با حواشی و پانوشتها و توضیحات کامل آورده شده است، چنان که از شیرینی و جذابیت بهرمانی فلسفی تنه میزند.
نشاط و طراوت دیالوگهای افلاطونی که اغلب میان پیری چون سقراط و مردم و جوانان آتن برسر مفاهیمی اساسی چون عشق، قانون، طبیعت، علم، انسان، سیاست، ثروت، زیبایی و ... درگرفته همچنان درنسخه جدید حفظ شده است.
دیالوگهای افلاطون در زمانه رویارویی تمدنها و ادیان هنوز می تواند حرف تازهای برای مردمان جهان ما داشته باشد، هنوز میتواند ما را بخنداند، بگریاند، روبهروی هم بنشاند و در خویشتن بهتامل وادارد.
خواندن آثار افلاطون که پرسشکردن را بهما میآموزد هنوز نیاز زمانه ماست، کمترین فایده اینآثار رهیدن و رهاندن از بندِ تقلید و کوشش برای فهم کاوشگرانه جهان پیرامون ماست. جهانی کهگویی ماهیت دردهای آن از یونان تا امروز تغییر چندانی نکرده و تنها با پرسشگری که رگِحیات و بقای انسانی است جامه های نو برتن کرده است.
دیالوگهای افلاطونی درسهای مفید مدنی برای شهروندانی است که میخواهند از دنیای خویش فضای بهتری بسازند و ارتباط خود را با "مدینه" دوباره تعریف کنند. بریسون برهمه این دیالوگها حاشیه و مقدمه زده، معرفی کرده و فهرست اعلام، مفاهیم و جملات قصار را بهتفکیک آورده است.
بریسون برای این ترجمه بیستوپنج سال وقت گذاشته است و در باره انتظار از ترجمه و مترجم که وفاداری بهمتن است (و پیش از این در چاپهای پـِلِیاد و بـِللِتر رعایت شده) معتقد است: "مترجم باید تلاش کند تا آنچه خود میفهمد را بهخواننده انتقال دهد" و این بهمعنای جاندادن بهمتن است، مترجم بهمتن جان میبخشد و متن کهنه را جوان میکند و میان ما و متن موانست ایجاد میکند.
متنهای افلاطونی ازینباب نقشی چندگانه در حیات ما برعهده دارند، نهتنها آموزش شهروندی بهشهروندان است که متنهای عاشقانه و غنای ِادب ِهجایی ان بهکار تئاتر، موسیقی، شعر هم آمده و مترجم از جهت انتقال روحزمان بهخواننده و تنظیم سیاق و آهنگیخطابی یا محاورهای، وظیفهای دشوار برعهده دارد.
هنر بریسون درآن است تا ضمن همهفهم بودن این دیالوگها از میزانعمق انها کاسته نشود و پیامافلاطون که از پس ِقرنها بهما رسیده است همان طنین و آهنگ باستان را داشته باشد.
شاید از همینروست که انسان امروزی احساس معاصرت با سقراط میکند و گویی که هنوز خرمگس یونان بر فرازِ سرِ شهروندان امروز جهان آواز می کند و با طرح پرسشهایی ساده بیدارباش میزند که معنای زندگی سادهتر و عمیقتر از این است که ما دریافتهایم، بیایید باهم گفتوگو کنیم!
دو نکته:
دوم مژدهای است که باز بههمین مناسبت از ان یاد کنم. کار بازبینی و ویرایش اثری با نام "خورشید دیوژن" (داستانهایی از حکمت یونانی برای جوانان) که توسط خانم امیری ِتهرانی به فارسی برگردانده شده را تمام کردهام و امیدوارم با همت ناشر محترم هرچه زودتر به مشتاقان عرضه شود.

0 commentaires:
Enregistrer un commentaire